فیک[بازی دوباره...]
(پارت1)
سلام اسمم مینسوهستش ۱۹سالمه بابرادروپدرومادرم زندگی میکنم البته پدرومادر رفتن مسافرت کاری اسم برادرم جونگ کوکه یه دوست صمیمی دارم به اسم رزی وجیمین که دوست پسرمه
مینسو ویو
صبح بودازخواب پاشدم دلم دردمیکردخیلی گشنمه بودرفتم دست صورتم روشستم ورفتم صبحونه درست کردم وتوفکربودم که بادردگرفتن سرم به خودم اومدم
مینسو:آخ..
جونگ کوک:چیکار میکنی
ات:چرامیزنی
جونگ کوک:حیح دوست دارم
مینسو:دوست دارم(ادای جونگ کوک رودراورد)
جونگ کوک:یه خبرخوب
مینسو:چیه؟
جونگ کوک:مامان باباامروزبرمیگردن
مینسو:واقعا؟
جونگ کوک:آره خنگه
مینسو:خنگ خودتی
مینسو ویو
صبحونه حاضرکردم خوردیم که کوک رفت بیرون ومن موندم خونه داشتم سریال میدیدم که رزی زنگ زد
رزی:چطوری ات
مینسو:خوبم توچطوری
رزی :منم خوبم چیکارمیکردی؟
مینسو:داشتم سریال میدیدم
رزی:بیکاری؟
مینسو:آره چرامیگی
رزی: راستش.....
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د[]
کجا کجااین همه زحمت کشیدم اول لایک♡
سلام اسمم مینسوهستش ۱۹سالمه بابرادروپدرومادرم زندگی میکنم البته پدرومادر رفتن مسافرت کاری اسم برادرم جونگ کوکه یه دوست صمیمی دارم به اسم رزی وجیمین که دوست پسرمه
مینسو ویو
صبح بودازخواب پاشدم دلم دردمیکردخیلی گشنمه بودرفتم دست صورتم روشستم ورفتم صبحونه درست کردم وتوفکربودم که بادردگرفتن سرم به خودم اومدم
مینسو:آخ..
جونگ کوک:چیکار میکنی
ات:چرامیزنی
جونگ کوک:حیح دوست دارم
مینسو:دوست دارم(ادای جونگ کوک رودراورد)
جونگ کوک:یه خبرخوب
مینسو:چیه؟
جونگ کوک:مامان باباامروزبرمیگردن
مینسو:واقعا؟
جونگ کوک:آره خنگه
مینسو:خنگ خودتی
مینسو ویو
صبحونه حاضرکردم خوردیم که کوک رفت بیرون ومن موندم خونه داشتم سریال میدیدم که رزی زنگ زد
رزی:چطوری ات
مینسو:خوبم توچطوری
رزی :منم خوبم چیکارمیکردی؟
مینسو:داشتم سریال میدیدم
رزی:بیکاری؟
مینسو:آره چرامیگی
رزی: راستش.....
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د[]
کجا کجااین همه زحمت کشیدم اول لایک♡
۷.۵k
۰۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.